پسرم آرمان

بدون عنوان

پسرم ياد گرفتي بشكن بزني اونم با صدا طوري كه همه ميتونن صداشو بشنون الان يه سه روزي كه كامل بلدي چون قبلا اداشو در مياوردي قربونت برم عسلم كه اينقد باهوشي چند روز پيشم سرانگشتت نميدونم چرا زخم شده بود بهم نشون دادي بعد از اينكه ديدم چند بار بوسيدمش حالا هر وقت ميگم آرمان انگشتت چي شده ؟ بهم نشون ميدي ميگي اوخ و من دوباره محكم مي بوسمش خيلي دوست دارم با اون خنده هاي از ته دلت ...
20 اسفند 1393

براي پسرم آرمان به مناسبت تولد يك سالگي

عسلم اگه نشه گفت توبهترين پسر دنياي ولي ميتونم بگم يكي از بهترين پسراي دنيا هستي اين حس رو وقتي اولين بار تو رو دادن بغلم داشتم و هر روز كه ميگذره به اين حسم بيشتر ايمان ميارم .تا الان چيزي برات ننوشتم فقط دفتر خاطرات كودكيتو يه چيزاي پر كردم كه مثلا كي دندون دراوردي ،كي اولين كلماتو گفتي، كي را ه افتادي و.....  تو اين يكسال شيرين هميشه تو ذهنم خاطراتم رو مرور ميكردم ،حرف دلم رو برات ميگفتم و بهترينها رو برات ميخواستم اما تصميم گرفتم از اين بعد همه چيو مكتوب برات حفظ كنم تا بدوني از همون اول زندگيت دوستت داشتم و لحظه لحظه زندگيت برام مهم بوده، پس بهتره از اول اول شروع كنيم با عكساي قشنگت ...
16 اسفند 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم آرمان می باشد